سلبریتیزدگی جامعه؛ خوبیها و بدیهایی که به همراه دارد|یادداشت
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۶۲۳۹۸
حسن مالکی کارشناس رسانه در یادداشتی به خوبیها و بدیها یا به عبارتی دیگر فرصتها و تهدیدهای سلبریتیزدگی جامعه ایرانی پرداخت. - اخبار سیاسی -
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم - حسن ملکی کارشناس رسانه در یادداشتی نوشت: در یکی دو دهه گذشته و بویژه در برخی بزنگاهها و شرایط بحرانی کشور، شاهد موضعگیری برخی افراد مشهور و چهرههای مطرحی هستیم که معمولاً به برخی از آنها لقب سلبریتی داده میشود و تعداد آنها نیز بسیار اندک است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این افراد معدود چند ویژگی دارند: اول اینکه بیشتر در میان سه صنف هنرپیشگان و کارگردانان سینما و تلویزیون، فوتبالیستها و اهالی موسیقی حضور دارند و موجب مخدوش شدن چهره هنرمندان و ورزشکارانی میشوند که خالصانه و از روی عشق به وطن فعالیت میکنند.
معافیت مالیاتی بازیگران و سلبریتیها تبعیض آشکار برای کارگران
حوزههایی که برخلاف بسیاری از هنرها که هنرمند به دلیل کار انفرادی و بدون رو در رو شدن با مردم، تولید هنری خود را عرضه میکند، هنگام ارائه هنر خود با خیل عظیم مردم مشتاق آن هنر مواجه میشوند و بالطبع نوعی رابطه احساسی و عاطفی در این بین شکل میگیرد.
هنرپیشهها و فیلمسازان در سالنهای سینما و جلوی قاب تلویزیون، فوتبالیستها در استودیوهای ورزشی و اهالی موسیقی در کنسرتها. حتی میتوان به این دسته، اندک مجریان تلویزیونی را نیز افزود که از طریق این قاب جادویی به شهرتی در میان مردم دست پیدا کرده و در برخی زمانها رفتارهای متوهمانهای را از خود بروز میدهند.
ویژگی دیگر این معدود چهرههای هنری و ورزشی و یا به عبارتی سلبریتیهای فخرفروش، دست نیافتن بخش زیادی از آنها به مدارج علمی بالا به واسطه غرق شدن در فعالیت صنفی و مشغله فراوان کاری است. البته برخی از این چهرهها قبل یا بعد از شهرت توانستهاند تحصیلات دانشگاهی نسبتا بالایی هم داشته باشند که معمولاً رفتارها و واکنشهای اجتماعی اینگونه افراد منطقیتر بوده است.
سومین ویژگی برخی از سلبریتیها متوهم شدن، خودبرتربینی و خود مرجعبینی است. به گونهای که در هر موضوع تخصصی و غیرتخصصی ورود کرده و اعلام موضع میکنند. این روحیه، ریشه در چهارمین ویژگی این افراد دارد که اشتیاق سیریناپذیری به دیده شدن و شهرت هر چه بیشتر است. در واقع برخی از این افراد در کمین موقعیتهایی چون اعتراضات مردمی و یا اتفاقات غیرمنتظره هستند تا با اقداماتی مانند صدور بیانیه، توئیت، پیام همراهی و همدلی و تشکیل کمپینهای کذایی، تظاهر به کنار کشیدن از حرفه خود، کشف حجاب، تراشیدن مو، حضور در تجمعهای خیابانی و مصاحبه با رسانههای معاند، به چهره برتر رسانهها و فضای مجازی تبدیل شده و به تعبیری نقل محافل داخل و خارج شوند.
این افراد را میتوان فرصتطلبانی دانست که در نهایت یا به دنبال کسب امتیازات بیشتر از داخل هستند و یا در جستجوی جمعآوری ادّلهای برای مجاب کردن بیگانگان به اعطای پناهندگی میباشند. نکته جالب در این میان اینکه این افراد آنقدر در طول سالها به رانتهای گوناگون متوسل شده و مالیاتهای خود را نپرداخته و یا از طریق این فرصتها به ثروت و شهرت دست یافتهاند که هیچ سنخیتی میان تقاضاهای درونی خود با مطالبات مردم که عموماً معطوف به حوزه معیشتی است نمیبینند.
همچنین اختیاری شدن حجاب و ولنگاریهای غربی نیز جزو درخواستهای اصلی آنان نیست، چون سالهاست آنها در یک کشور اسلامی که طبق قانون اساسی میبایست هنجارهای فرهنگی و اخلاقی مشخصی را رعایت میکردند هرگونه که خود خواستهاند زندگی کرده، فعالیت هنری داشته و بزمها و جشنها و پوششهای آنچنانی داشتهاند!
اما انتقاد اصلی در این نوشته، نه به رفتارها و سبک زندگی این چهرهها و نه به چرایی حمایتهای ظاهری برخی از آنان از آشوبگران است. بلکه گلایه من از مسئولان فرهنگی در حال و گذشته است که چرا از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به جای موضع انفعالی و حتی در برخی موارد اعمال محدودیت در مقابل هنرهایی چون موسیقی، سینما و تئاتر و نیز ورزشهای پرطرفداری چون فوتبال و امثال آن، به وظیفه اصلی خود یعنی جهت، هدف و محتوا دادن به این هنرها و ورزش ها نپرداخته و به فکر بهرهگیری اصولی و بلندمدت از این ظرفیتهای هنری و ورزشی در جهت ایجاد فضایی سرگرمکننده و البته اخلاقمدار، ارزشآفرین و الگوساز برای سبک زندگی ایرانی اسلامی جوانان این مملکت نیفتادهاند؟
مگر امام راحل (ره) نفرمودند که «ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم»، چرا از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، سینمای تراز تمدن و فرهنگ ایرانی و اسلامی تعریف نشد و هنرپیشگان و فیلمسازان متعهد، کاربلد و با ظرفیت که حاضرند همچون هنرمندان بسیاری از کشورهای جهان به قانون اساسی، فرهنگ و هویت و باورهای عمومی جامعه خود پایبند باشند و به الگوی جامعه تبدیل شوند به تعداد کافی تربیت نشدند؟
اگر میشدند که نباید هنگام تولید یک فیلم و سریال به این چهره ها باج داد و تن به هر خواسته قانونی و غیرقانونی آنها داد تا نکند از زیر بار نقشآفرینی و کارگردانی فلان فیلم گیشهپسند شانه خالی کنند.
مگر امام راحل (ره) نفرمودند که «من ورزشکاران را دوست دارم»، پس چرا نباید با برنامهریزی دقیق و مدیریت شده از نوجوانانی که عرق وطن، عشق فرهنگ و هویت ملی و تعصب دینی و انقلابی بالایی دارند برای تبدیل شدن به فوتبالیستهای متعهد و با اخلاقی که البته نمونههای آن هم در شرایط کنونی فراوان است حمایت کرد؟
اگر چنین میشد که لازم نبود مسئولان فدراسیون فوتبال برای خودشان هورا بکشند که توانستهاند پس از روزها خواهش و التماس فوتبالیستها را راضی کنند که لبهای خود را به نشانه خواندن سرود ملی کشور خودشان آن هم در یک آوردگاه بینالمللی تکان دهند. چرا به جای نفی موسیقی، این هنر به سمت ترویج و تبیین ارزشهای دینی، انقلابی، دفاع مقدس، مقاومت، سبک زندگی و بسیاری از آموزههای پربهای اخلاقی و خانوادگی سوق داده نشد تا بعضاً سکان آن به دست برخی افراد هرهری مسلک نیفتد که غوره نشده مویز شدند و به کاسه لیسی بیگانگان پرداختند.
صراحتاً باید رسانه ملی را نیز یکی از مقصران این مسئله دانست. سوای از کمکاریها و غفلتهای رسانه ملی در تربیت خیل عظیمی از مجریان وطنپرست و مؤمن به دین و انقلاب اسلامی، مسامحه و چشمپوشی این نهاد بزرگ فرهنگی از خبط و خطاهای هنرپیشهها، ورزشکاران، مجریان و اهالی موسیقی که به محبوبیت ظاهری دست یافتهاند و استفاده دائم از آنها در مهمترین و پول درآورترین حوزههای نمایشی، اجرا و خوانندگی و یا حضور در برنامهها به عنوان میهمان با حقالقدمهای بسیار هنگفت، زمینهساز زیادهخواهیهای همراه با توهّم برخی از آنها شده است.
البته الان هم دیر نیست و میتوان در گام دوم انقلاب این کج رویها را اصلاح کرد. حتی میتوان تهدیدهای توخالی ناشی از این اغتشاشات و واکنش نابخردانه برخی سلبریتیهای واداده را به فرصتی برای پالایش فضای فرهنگی و هنری کشور تبدیل کرد و از خیل عظیم هنرمندان و ورزشکاران مومن و انقلابی و متعهد به اخلاق و اصول و مقررات کشور که به خاطر سایه سنگین اینگونه سلبریتیها کمتر مورد توجه بودهاند حمایت جدیتری کرد و محیط فرهنگ و هنر و ورزش کشور را از سلبریتیزدگی نمایشی رهانید.
پایبندی به قانون اساسی و نیز رعایت ضوابط مندرج در قراردادهای مربوط به حضور یک کارگردان یا هنرپیشه در یک اثر نمایشی، برگزاری یک کنسرت موسیقی، حضور یک بازیکن در تیم ملی یا تیم باشگاهی و قراردادهای مربوط به حضور مجریان در برنامههای رادیویی و تلویزیونی تنها بخشی از شروطی است که در بسیاری از کشورها برای همکاری این هنرمندان و ورزشکاران از آنان مطالبه میشود.
در صورت وجود ضوابط مشخص و جامع در بکارگیری این افراد، طبعا آموزشگاههای بازیگری و فیلمسازی، دانشکدههای هنر، موسسات آموزش موسیقی و مراکز آموزش ورزش و مدارس فوتبال نیز تلاش خواهند کرد تا خروجی فعالیتهای تربیتی و پرورشی خود را با این قواعد و قراردادها منطبق و سازگار کنند. البته طرح این نکات به معنای نادیده گرفتن حق هنرمندان و ورزشکاران در ابراز مطالبات برحق و حتی اعتراض قانونی و مسالمت آمیز به برخی رویههای نادرست دولت و حاکمیت نیست بلکه جلوگیری از هرج و مرج و نقض قوانین کشور به بهانه حمایت از عدهای آشوبطلب و اغتشاشگر در پوشش سلبریتی است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سیاسی سیاست ایران نظامی دفاعی امنیتی گزارش و تحلیل سیاسی مجلس و دولت امام و رهبری ورزشی فوتبال ایران فوتبال جهان والیبال بسکتبال هندبال کشتی و وزنه برداری ورزش های رزمی ورزش زنان ورزش جهان رشته های ورزشی بین الملل دیپلماسی ایران آسیای غربی افغانستان آمریکا اروپا آسیا اقیانوسیه پاکستان و هند ترکیه و اوراسیا آفریقا بیداری اسلامی اقتصادی اقتصاد ایران پول ارز بانک خودرو صنعت و تجارت نفت و انرژی فناوری اطلاعات اینترنت موبایل کار آفرینی و اشتغال راه و مسکن هواشناسی بازار سهام بورس کشاورزی اقتصاد جهان اجتماعی پزشکی رسانه طب سنتی خانواده و جوانان تهران فرهنگیان و مدارس پلیس حقوقی و قضایی علم و تکنولوژی محیط زیست سفر حوادث آسیب های اجتماعی فرهنگی ادبیات و نشر رادیو و تلویزیون دین قرآن و اندیشه سینما و تئاتر فرهنگ حماسه و مقاومت موسیقی و تجسمی استانها آذربایجان شرقی آذربایجان غربی اردبیل اصفهان البرز ایلام بوشهر استان تهران چهارمحال و بختیاری خراسان جنوبی خراسان رضوی خراسان شمالی خوزستان زنجان سمنان سیستان و بلوچستان فارس قزوین قم کاشان کردستان کرمان کرمانشاه کهگیلویه و بویراحمد گلستان گیلان لرس هنرمندان و ورزشکاران سلبریتی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۶۲۳۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادداشت: پیغامی برای هاشم بیگزاده!
به گزارش "ورزش سه"، این روزها بخش قابل توجهی از حاشیههای فوتبال ایران نه از زمین چمن مسابقه بلکه از برنامههای فوتبالی تغذیه میشود.
سناریو: یک بازیکن بازنشسته به یک برنامه دعوت می شود و مجری برنامه با طرح سوالات بعضا نادرست و اغراق آمیز، آن پیشکسوت را به دام رسانه ای خود می اندازد تا پاسخی بدهد که در فضای مجازی دیده شود و به اصطلاح وایرال شود . پرمخاطب بودن البته هیچ مغایرتی به اصول اخلاقی ندارد و این مسئله را نمی توان مورد نقد قرار داد، اما آنچه مورد نکوهش است قطعا بی حرمتی و بی احترامی به قهرمانان و پیشکسوتهای فوتبال است که سالها با عملکرد درخشان خود شادی را به خانه اهالی فوتبال آورده اند.
نکته قابل توجه اینکه در این برنامه ها یک شوخی با یک پیشکسوت برجسته فوتبال می شود (که معمولا هم در برنامه حضور ندارد)، برنامه تمام می شود، مهمان برنامه و مجری به خانههای خود می روند اما سناریوی اصلی پس از آن شروع می شود که در فضای مجازی به واسطه این شوخی مخاطیان فرصت را برای بامزگی بیشتر غنیمت میشمارند و توهین ها آغاز میشود.
بخشی از این فضا معلول این است که در دوران بازی برخی از پیشکسوتان فوتبال، فضای مجازی فراگیر نبوده است و چندان به مانند فوتبالیستهای امروزی مورد توجه قرار نمی گرفتند و درنتیجه، متاسفانه با احترام به تمامی پیشکسوتان ارزشمند فوتبال ایران، تعداد بسیار اندکی از آنها هستند که هرزمان که جلوی دوربین قرار می گیرند، با کری خوانی و شوخیهای نامرتبط سعی در دیده شدن و جلب نگاه مخاطبین دارند.
اگر سخت پیگیر فوتبال باشید، این روزها می بینید که بخش زیادی از پستهای پرمخاطب فوتبال در فضای مجازی مربوط به همین شوخیهای سطح پایین تعلق دارد که اتفاقا یکی از مجریان بسیار مشهور اغلب در مرکز این اتفاق حضور دارد.
امروز هاشم بیگ زاده ستاره سابق تیم ملی در گفت وگو با برنامه صبحگاهی شبکه دو حاضر شد و وارد این ماجرای تکراری شد . این رفتار پرتکرار درحالی از هاشم بیک زاده مشاهده می شود که طبق آنچه که ما از آن مطلع هستیم، برخی از پیشکسوتان از این شوخیهای او و طرح خاطرات گذشته به شدت دلخور هستند.
اما طبیعتا تمام تقصیرها را نمی توان بر گردن پیشکسوتی که بعنوان مهمان برنامه دعوت شده، انداخت و بخش قابل توجهی از این تقصیر متوجه مجریان برنامههای فوتبالی هم می شود.امروز مجری برنامه به مصاحبه اختصاصی خسرو حیدری کاپیتان سابق باشگاه استقلال با آنتن اشاره می کند و به هاشم بیک زاده، مهمان برنامه، می گوید که "خسرو گفته از سیتی پیشنهاد داشته." و درادامه پاسخ هاشم بیک زاده باعث می شود که به نوعی بی احترامی به خسرو حیدری ستاره سابق تیم ملی و کاپیتان سابق باشگاه استقلال صورت بگیرد و هردو با لحنی تمسخر آمیز به این اشاره می کنند که صحبتهای حیدری خلاف واقع است.
ویدئو: 331667ویدئو: 331665
طبیعی است که بی احترامی به خسرو حیدری به عنوان اسطوره باشگاه استقلال و یک فرد موجه با ۹ فصل حضور و ثبت نزدیک به ۶۰ پاس گل و کسب عناوین قهرمانی متعدد، کار جالبی نیست، ضمن اینکه خود سئوال هم واقعی نیست.
خسرو حیدری در مصاحبه خبرساز هفته پیش خود با آنتن اصلا اشاره ای به این نکرد که از منچستر سیتی پیشنهادی داشته است، بلکه صرفا گفت بواسطه عملکرد خیلی خوبش در بازی با الجزیره در ورزشگاه آزادی، چون مالکان باشگاه منچسترسیتی و الجزیره مشترک بودند، به او گفته شده که منچسترسیتی او را می خواهد و هیچ صحبتی از پیشنهاد باشگاه منچسترسیتی به استقلال بابت جذب خسرو حیدری به میان نیامد.
هرچند که اگر چنین پیشنهادی هم بطور رسمی از منچسترسیتی به استقلال داده می شد، چندان دور از ذهن نبود، چون باشگاه منچسترسیتی در آن زمان در ابتدای حرکت رو به رشد خود قرار داشت و کیلومترها با ورژن کنونی منچسترسیتی گواردیولا فاصله داشت و از طرفی، خسرو حیدری هم بی اغراق می توان گفت که در آن زمان، بهترین دفاع راست و وینگر راست آسیا بود که با پاس گلهای متعددش یکی از ستارههای نسل طلایی استقلال بود و بعنوان بهترین پاسور تاریخ باشگاه استقلال، بارها عملکرد درخشانی را از خود با پیراهن استقلال و تیم ملی در عرصههای بین المللی به جای گذاشته بود.
هرچه که هست این روزها دو ضرب المثل در فضای فوتبالی خیلی در ذهنمان مرور می شود، "یک کلاغ چهل کلاغ کردن" و "مرغ همسایه غازه". ضرب المثل اول اشاره به سوالات خلاف واقع و اغراق آمیز مجریان فوتبالی درراستای دیده شدن مصاحبه هایی که می کنند، دارد و ضرب المثل دوم نیز به توهین و بی احترامی است که بعضا به پیشکسوتان برجسته در این برنامههای فوتبالی صورت می گیرد، اشاره می کند. .متاسفانه، ما همواره فکر می کنیم که فوتبالیستهای کشورهای دیگر از ما مستعدترند و ما شایسته هیچگونه دستاوردی در سطح بین المللی نیستیم، این درحالی است که بازی کردن بازیکنان ایرانی در تیمهای معتبر اروپایی مورد جدیدی نیست و بارها در گذشته اتفاق افتاده است و هم اکنون نیز چند ستاره از تیم ملی کشورمان در باشگاههای بزرگ خارجی بازی می کنند.
این را باید درنظر بگیریم که اگر مدیریت فوتبالی به روش صحیح و اصولی آن پیاده سازی شود و استعدادیابی درست و به موقع در کشور صورت بگیرد، چندان دور از ذهن نخواهد بود که بین ۱۰ تا ۱۵ بازیکن بعنوان نماینده ایران در لیگ جزیره بازی کنند. شاید اگر استعدادیابی درست در فوتبال ما صورت می گرفت، خسرو حیدری و مجتبی جباری بعنوان دو ستون نسل طلایی استقلال در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، در بهترین باشگاههای اروپایی بازی می کردند و یا مهدی طارمی بجای اینکه گزینه اینترمیلان باشد، به عنوان گزینه اصلی خط حمله رئال مادرید، سه شنبه شب برابر بایرن مونیخ بازی می کرد.
درپایان بار دیگر باید بگوییم که این شوخی ها که از حد سادگی گذشته اند و بعضا مبتذل نیز شده اند، متاسفانه جز لاینفک برنامههای فوتبالی شده اند و درشرایط فعلی، به نوعی یک فضیلت تلقی می گردند و بایستی که با فرهنگ سازی و برخورد مناسب جلوی تکرار این فضاها و بی احترامی ها را گرفت و از طرف دیگر، برنامههای فوتبالی هم سعی کنند که با به اشتراک گذاری مطالب داده محور و تلاش در حل معضلات فوتبال، درراستای توسعه و پیشرفت فوتبال ایران گام بردارند.
سروش سلماسی